امروز یه تجربه جالب داشتم

من عاشق والم یا همون نهنگ، می‌دونم که چقدر موجودات دوست داشتنی هستن،

یکم در موردشان خوندم، انواع اشون، تغذیه هاشون، شباهتشون به دلفین ها و

و علاقمندیم بیشتر هم شد و کلی عکس وال برای پوشه بک گراندم  ودانلود کردم همین طور اکانت های اینستا مرتبط فالو کردم.

از نظر من وال ها موجوداتی هستند که در حین عظمت و هرکول بودنشون بسیار موجودات مهربون و باهوشی هستند .

اونقدر علاقمند شدم به شخصیتشون که اگر قرار بود اقیانوس خونه ام باشه، انتخاب میکردم که پال باشم بین اون همه جونور خشگل.

و اما تجربه امروز

با ذوق فراوان و اعلام اینکه فانتزی ام هست،  عکس از یه خانوم نشون دوستام دادم که لبه ی قایق نشسته بود و ۴ تا وال از نوع ه نهنگ دورش بودند  و برخلاف هیبت و حتی اسمش -که به دوستام نگفتم ه نهنگ هست-، غذاش پلانکتونه.

متوجه عکس العمل های وحشت زده دوستام شدم و پس زدن همچین تجربه نابی که برای من آرزو بود و برای اونا کابوس.

فقط می‌تونستن به این فکر کنند اگر اشتباهی توسط نهنگ خورده بشن چی؟

یهو متوجه شدم درست مثل زندگیمونه.

ظاهر موجودات و برداشت ما مانع بزرگیه از شناخت یه موجود نازنین، چه در قالب انسان یا هر موجود دیگه و اونقدر می‌تونه این برداشت ها مملو از احساس های قوی و وحشت زده باشه که حاضر نباشن تو ذهنشون هم به اون موجود هویت و رسمیت ببخشن .

 

چقدر رابطه ها اینجوری در رابطه مرده اند

 


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها